کیش مدرن: دور از هیاهو و دور از گذشته
(سفرنامه: کیش، ترکش خلیج فارس | Itinerary: Kish, Quiver of Persian Gulf)
(آخرین بخش سفر کیش و عکسهاشو با دو هفته فاصله میفرستم. پس از بازگشت به تهران، به قدری کار روی سرم ریخت که فرصت نکردم این بخش رو بفرستم. چند هفته دیگه سفر بعدیم شروع میشه، یه سفر هیجانانگیز)
کیش این روزها دیگه رنگی از گذشتهی خودش نداره، هرچند خاطرههاش مونده. کیش امروز یک جزیرهی توریستی کوچیک و به نسبت مدرن با مراکز خرید بزرگ و سرگرمیهای آبی و هیجانانگیز هستش و مردمانش هم از شهرهای دیگه به اونجا اومدن. دیگه خبری از ناخداها و لنجهای پر از مروارید نیست. حالا جزیره از مجتمعهای مسکونی بزرگ و برجهای لوکس پر شده. توی رستورانهای جزیره حتا خبری از مضروبه و هریسه و مچبوس* نیست و بیشتر ساکنان حتا اسم اینها هم به گوششون نخورده. کمکم از سفین هم موزهی مردمشناسیش باقی خواهد موند و گذشتهی کیش به خرابههای حریره، شهر زیرزمینی کاریز (آبانبار)، کشتی یونانی و یه سری عکس و نوشته ختم میشه.
توسعه چیز خوبیه، اما من باور دارم توسعهی پایدار بدون پاسداشت و نگهداری از میراث بشری – به هر شکلش – محتوم به بیهویتی و تکرار شکستهای تاریخی و مشکلات جوامع بشری میشه.
کیش بدون شک شهری آروم، لذتبخش، امن، مدرن و دوست داشتنی هستش، اما برای من، دوست داشتنیتر بود اگر میتونستم آیینها و مراسم قدیمی و گذشتهی بومیهاش رو ببینم، اگر میشد غذای بومیشون رو بخورم، اگر میشد افسانهها و داستانهاشون رو بشنوم، اگر میشد لباسهای محلیشون رو بپوشم و صنایع دستیشون رو کادو بخرم، و اگر میشد برای چند روز باهاشون و مثل خودشون زندگی رو تجربه کنم.
پ.ن. مضروبه و هریسه و مچبوس غذای سنتی و قدیمی کیش بوده. من نتونستم هیچ جای جزیره پیدا کنم و شب آخر، یه بومی رو پیدا کردیم که گفت برای مراسم و بیشتر از ۱۰ نفر (هر نفر ۷۰ هزار تومن)، مچبوس سفارش میگیره و فرداش تحویل میده.