نگارخانه

دلم جاده می‌خواست، می‌خواد هنوز، و این خواستن و نرسیدن دردناک بود. دلم جاده می‌خواست، جاده‌ای که تو توش کنارم نشستی، راه می‌ری و با هیجان و حتا نگرانی از تصور دنیای پیش رو می‌گی ... گاهی می‌شه موند و…

سهراب باور داشت که جای مردان سیاست باید درخت نشاند تا هوا تازه شود. تصویر گرافیتی از عکس و رخدادی واقعی با عنوانش «خدای من، کمکم کن از این عشق مرگ‌آور زنده بمانم» (بوسه‌ی برادری) (در برلین) هستش. رخداد زمانی…

سال‌های نوجوونی، پرواز فرای ابرها برای من شوق عجیبی داشت و اگه برادران رایت هواپیما رو اختراع نکرده بودن، این شوق من رو به ساختنش وا می‌داشت. اما هواپیما و چیزای دیگه، حسی که می‌خواستم رو نداشتند. یک یه روز…

رانندگی در تهران دشواری زیاد دارد. برای من دشواری دردآورتر، در چهارراه‌ها رخ می‌دهد. آن هنگام که کودکان کار در سوزش زمستان سرد تهران به زور سر خود را به پنجره می‌رسانند و می‌خواهند خرید کنم، گل یا آدامس یا…

نقدی بر فیلم ماجرای نیمروز فیلمنامه: محمد‌حسین مهدویان و ابراهیم امینی کارگردان: محمد‌حسین مهدویان مدیر فیلمبرداری: هادی بهروز تهیه کننده: سید محمود رضوی #هشدار این متن لو دهنده‌ی فیلم می‌باشد، در صورتی که می‌خواهید پیش از دیدن فیلم ماجرای آن…

سال‌های نوجوانی بود که شب‌ها شلوارکی بلند می‌پوشیدم و پر از انگیزه، هدفون در گوش و با یک بطری آب به پارک تپه‌ی پرواز می‌رفتم و در خلوتی و سکوت نیمه‌شب می‌دویدم. آن سال‌ها هنوز تپه‌ی پیر سعادت‌آباد را مانند…